با سلام
دوباره عطر ولایت از پنجره سبز غدیر بر قلبهای عاشق سلام می کند.
شاد ترین روز هستی طنین زیبا ترین آوای نبوی را به خاطر می آورد
من کنت مولاه فهذا علی مولاه
عاشقان مهدی لحظه شماری می کنند تا این عید را در کنار مولایشان جشن بگیرند.
یا صاحب الزمان! غربت غدیر کمتر از آن زمان نیست که فاطمه(س)شبانه گرد کوچه ها
می گشت و شاهدی برای اثبات آن جستجو می کرد.ما داغدار فراموشی غدیریم.
ما داغدار غدیر بی تو هستیم.ما منتظریم تا با ظهورت دگر بار سرود ولایت را زمزمه کنیم.
جلوهگر شد بار دیگر طور سینا در غدیر
ریخت از خم ولایت مى به مینا در غدیر
رودها با یکدگر پیوست کمکم سیل شد
موج مىزد سیل مردم مثل دریا در غدیر
هدیه جبریل بود«الیوم اکملت لکم»
وحى آمد در مبارک باد مولى در غدیر
با وجود فیض«اتممت علیکم نعمتى»
از نزول وحى غوغا بود غوغا در غدیر
بر سر دست نبى هر کس على را دید گفت
آفتاب و ماه زیبا بود زیبا در غدیر
بر لبش گلواژه«من کنت مولا»تا نشست
گلبن پاک ولایت شد شکوفا در غدیر
«برکه خورشید»در تاریخ نامى آشناست
شیعه جوشیدهست از آن تاریخ آنجا در غدیر
گرچه در آن لحظه شیرین کسى باور نداشت
مىتوان انکار دریا کرد حتى در غدیر
باغبان وحى مىدانست از روز نخست
عمر کوتاهىست در لبخند گلها در غدیر
دیدهها در حسرت یک قطره از آن چشمه ماند
این زلال معرفت خشکید آیا در غدیر؟
دل درون سینهها در تاب و تب بود اى دریغ
کس نمىداند چه حالى داشت زهرا در غدیر
محمد جواد غفورزاده(شفق)
کلمات کلیدی: