سلام
توی صحن سقاخونه نشسته بود و غرق در صفا بود. نگاه به خورشید طلایی شهراز این صحن خیلی حال میداد...
توی حال خودش بود که صدای خنده و قهقه حواسشو پرت کرد دید سه تا دختر خانوم از زائرای انشاالله خوب آقاش با یه حجاب زننده نشستن با هم جک میگن و میخندن...
خیلی غصه ش گرفت.گفت خانومای محترم من هیچی این همه مرد نامحرم هیچی لااقل از امام رضا حیا کنیم نمیشه یه کم حجابتونو بهتر کنین
برگشت بهش گفت: " امام رضا با حجاب من مشکلی نداره. اون تویی که مشکل داری..."
.
.
.
فقط براش دعا کرد...
کلمات کلیدی: